که هر رهگذرى را شبیه تو مى بینم ! نمیدانم غریبه ها"تو" شده اند یا تو"غریبه" ؟!؟!
انقدر دیر مى افتن که باید رو به آسمون کرد و گفت: وقتش گذشت ! مال خودت …!
باران بیاید یا نیاید کنارم باشى یا نباشى خاطرات باشد یا نباشد من خیس از یاد توام!!!
بعضى وقت هاااا آنقدر از زندگى خسته میشم که دلم میخواد قبل از خواب ساعتو روى هیچوقت کوک کنم !!!
تا من … در مرور خاطراتم وقتى از کنار تو رد میشوم تنم نلرزد… بغضم نگیرد… خدایامى خوام برات نامه بنویسم … از هر چیزى که توى دلم هست و نیست رو مى خوام بهت بگم
مى خوام بگم از اونایى که منو تنها گذاشتنو رفتن پى عشق و حالشون اونایى که هر لحظه اشکهامو میدین ولى خودشون رو مى زدن به بیخیالى انگار که چیزى ندیدن اونایى که با رفتنشون زمین خوردم وحتى برنگشتن تادستامو بگیرن تا دوباره زمین نخورم اونایى که مى گفتن به من اعتماد کن دلت رو نمیشکنم اما الان قلبمو هزار تکه کردن دیدى خدا میگم دنیات ته نامردیه باور نمى کنى این دنیات اشکامو دراورده ، دلمو شکسته … خدایا من دنیاتو نمى خوام ماله خودت فقط بیا منو ببر دیگه از این همه نامردى خسته شدم … خسته روزى مى رسه همه دور هم جمع میشن روزى که اونى که منو ول کرد دوباره با یه شاخه گل برمى گرده روزى که همه یاد و خاطره منو میکنن روزى که حتى دشمنم هم میادو واسم غضه مى خوره و سعى مى کنه منو با خوبیا یاد کنه اما این روز چه روزیه ؟ روز مرگم من اون روزنمى خوام واسم گل بیارینو منو یاد کنید الان که هستم میتونى با یه دوستت دارم منو زنده نگه دارى واسه همیشه شراب مى خواهم … موسیقى … ویک عالمه تنهایى … باید هر جور شده خنده هاى تو را از یاد ببرم ! درد من تنهاییم نیست ! درد من این است که هر روز از خودم مى پرسم … مگه خودش منو انتخاب نکرد ؟
غم ……………… حاظر ! درد ……………… حاظر ! دورى ……………… حاظر ! عشق ……………… ؟؟؟ بلندتر مى خوانم … عشق ……… ؟؟؟ باز هم نیامده غیبت هایش از حد مجازش گذشته اخراجش مى کنم !!! با آنکه نمى شود اما زندگى را ادامه مى دهم …! مشق هر شبتان همین باشد … "جاى عشق براى همیشه خالیست "
غم ……………… حاظر ! درد ……………… حاظر ! دورى ……………… حاظر ! عشق ……………… ؟؟؟ بلندتر مى خوانم … عشق ……… ؟؟؟ باز هم نیامده غیبت هایش از حد مجازش گذشته اخراجش مى کنم !!! با آنکه نمى شود اما زندگى را ادامه مى دهم …! مشق هر شبتان همین باشد … "جاى عشق براى همیشه خالیست "
نبودن هایت آنقدر زیاد شده اند
بعضى اتفاق هاى خوب
چقدر باید بگذرد ؟؟؟
تاریخ : یادداشت ثابت - شنبه 93/2/28 | 1:15 عصر | نویسنده : حمیدرضا عزیزی | نظر
دلتنگى ……………… حاظر !
دلتنگى ……………… حاظر !