عشق یک واژه ی زلال است ، تو باید باشی
قلب من زیر سوال است ، تو باید باشی
فال حافظ زدم آن رند غزلخوان هم گفت...
زندگی بی تو محال است ، تو باید باشی...
اما از آن روزی که رفتی عجیب دلم غبار گرفته
اما تو خودت را اذیت نکن ، می دانم از دست قاب خالی کاری بر نمی آید !
یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک صد دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ دست همه حاضرین بالا رفت.
سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم. و سپس در برابر نگاه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ و باز هم دست های حاضرین بالا رفت.
این بار مرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آن را روی زمین کشید. بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟ و باز دست همه بالا رفت. سخنران گفت: دوستان، با این بلاهایی که من سر اسکناس در آوردم، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید.
و ادامه داد: در زندگی واقعی هم همین طور است، ما در بسیاری موارد با تصمیمــاتی که می گیریم یا با مشکلاتی که روبرو می شویم، خم می شویم، مچالــه می شویم، خاک آلود می شویم و احساس می کنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم، ولی این گونه نیست و صرف نظر از این که چه بلایی سرمان آمده است هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند، آدم با ارزشی هستیم.
مجلس عروسی یکی از بزرگان بود و ملا نصرالدین را نیز دعوت کرده بودند .
وقتی می خواست وارد شود، در مقابل او دو درب وجود داشت با اعلانی بدین مضمون: از این درب عروس و داماد وارد می شوند و ازدرب دیگر دعوت شدگان.
ملا از درب دعوت شدگان وارد شد.
در انجا هم دو درب وجود داشت و اعلانی دیگر : از این درب دعوت شدگانی وارد می شوند که هدیه آورده اند و از درب دیگر دعوت شدگانی که هدیه نیاورده اند.
ملا طبعا از درب دومی وارد شد.
ناگهان خود را در کوچه دید،همان جایی که وارد شده بود. !!!
این داستان حکایت زندگی ماست.
کسانی را به زندگی مان دعوت می کنیم(رابطه هایی را آغاز می کنیم) اما وقتی متوجه می شویم از آنها چیزی عایدمان نمی شود ، رابطه را قطع و افراد را به حال خودشان رها می کنیم.
روابط عاطفی ما چیزی بیشتر از الگوی حاکم بر مناسبات تجاری و اقتصادی نیست. عشق بر مبنای ترس و ضعف محاسبه گراست. اگر محبتی می کنیم توقع جبران داریم دوست داشتن های ما قید و شرط و تبصره دارد.حساب و کتاب دارد .
اگر کسی را دوست داریم به خاطر این است که لیوان نیازمان پر شود .اگر رابطه ای سود آور نباشد آن را ادامه نمی دهیم.
چه ستمگر است انکه از جیبش به تو می بخشد، تا از قلب تو چیزی بگیرد
در عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند.
خارپشتها وخامت اوضاع را دریافتند و تصمیم گرفتند دورهم جمع شوند و بدین ترتیب خود را حفظ کنند ...
ولی خارهایشان یکدیگررا زخمی میکرد با اینکه وقتی نزدیکتر بودند گرمتر میشدند ولی تصمیم گرفتند ازکنارهم دور شوند ولی با این وضع از سرما یخ زده می مردند ازاینرو مجبور بودند برگزینند: یا خارهای دوستان را تحمل کنند و یا نسلشان از روی زمین محو گردد...
دریافتند که باز گردند و گردهم آیند.
آموختند که با زخم های کوچکی که از همزیستی بسیار نزدیک با کسی بوجود می آید کنار بیایند
و زندگی کنند چون گرمای وجود آنها مهمتراست و این چنین توانستند زنده بمانند .
بهترین رابطه این نیست که اشخاص بی عیب و نقص را گردهم آورد بلکهآن است هر فرد بیاموزد با معایب دیگران کنارآید و محاسن آنانرا تحسین نماید...
مردی جان خود را با شنا کردن از میان امواج خروشان و سهمناک رودخانه ای به خطر انداخت و پسر بچه ای را که بر اثر جریان آب به دریا رانده شده بود,از مرگ حتمی نجات داد.
پسر بچه پس از غلبه بر اضطراب و وحشت ناشی از غرق شدن رو به مرد کرد و گفت:از اینکه جان مرا نجات دادید,متشکرم...
مرد به چشمان پسر بچه نگریست و گفت:تشکر لازم نیست، پسرم فقط اطمینان حاصل کن که جانت ارزش نجات دادن را داشت ...
تصویر آرامش:
پادشاهی جایزه بزرگی برای هنرمندی گذاشت که بتواند به بهترین شکل،آرامش را به تصویر بکشد.
نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر قرستادند.آن تابلوها،تصاویری بودند از خورشید به هنگام غروب،رودهای آرامفکودکانی که در چمن می دویدند،رنگین کمان در آسمان،و قطرات شبنم بر گلبرگ گل سرخ.
پادشاه تمام تابلوها را برسی کرد،اما سرانجام فقط دو اثر انتخاب کرد....
اولی: تصویر دریاچه آرامی بود که کوه ها عظیم و آسمان آبی را در خود منعکس کرده بود.درجای جایش می شد ابرهای کوچک و سفید را دید، اگر دقیق نگاه می کردند،درگوشه ی سمت چپ دریاچه،خانه کوچکی قرار داشت،پنجره اش باز بود،دود از دودکش آن بر می خواست،که نشان می داد شام گرم و نرمی آماده است.
تصویر دوم:هم کوه ها را نمایش می داد.اما کوها نا هموار بود،قلعه ها تیز و دندانه ای بود.آسمان بالای کوه ها بطور بیرحمانه ای تاریک بود،و ابرها آبستن آذرخش،تگرگ و باران سیل آسا بودند.
این تابلو با تابلو های دیگری که برای مسابقه فرستاده بودند،هیچ هماهنگی نداشت.اما وقتی آدم با دقت به تابلو نگاه می کرد،در بریدگی صخره ای شوم،جوجه پرنده ای را می دید.آنجا،درمیان غرش وحشیانه طوفان،جوجه گنجشکی،آرام نشسته بود.
پادشاه درباریان را جمع کرد و اعلام کرد که برنده ی جایزه ی بهترین تصویر آرامش،تابلو دو استوبعد توضیح داد:
آرامش چیزی نیست که در مکانی بی سر و صدا،بی مشکل و بدون کار سخت یافت شود،بلکه معنای حقیقی آرامش این است که هنگامی در شرایط سختی بر ما می گذرد آرامش در قلب ما حفظ شود.
نظر یادت نره
آغاز کار اولین باجه اتوماتیک کامپیوتری در شعب مرکزی بانک بیمه بازرگانان در دی ماه 1351 باجه اتوماتیک کامپیوتری بانک بیمه بازرگانان، اولین باجه اتوماتیک کامپیوتری است که در ایران و خاورمیانه آغاز بکار کرد.
مسافر کشی پسر قلعه نویی با پورشه
به گزارش خبرداغ به نقل از ایسنا، پیش از این عکس هایی از هوتن قلعه نویی سوار بر مازراتی سر و صدای زیادی ایجاد کرده بود.
حالا او عکسش در کنار یک پورشه را که اتفاقا علامت آژانس را هم روی خود دارد، در اینستاگرام منتشر کرده.
به نظر می رسد قلعه نویی پول توجیبی هوتن را به موقع پرداخت نمی کند و او مجبور است روزها با پورشه مسافرکشی کند!

آنها در خانه از یکدیگر خون می گیرند و مثل همه زوجهای دیگر در طول روز از خانه می زنند بیرون. خانم پیرتا در حالی که سعی می نماید کارشان را بی خطر جلوه دهد می گوید در بیرون از گروههایی وجود دارند که از همه جهات شناخته شده اند. عده ای از دوستان صمیمانه در مکان مشخص گرد هم می ایند و به توزیع و تبادل خون با یکیدگر می پردازند. ما مانند برخی از افراد خون اشام در کمین شکار افراد نمی مانیم.

آقای اندی به خبرگزاری نیویورک تایمز در خصوص اینکه ایا مراسم ویژه ای برای اینکار دارید می گوید نه نیاز به مراسم خاصی نیست. شما هر فردی را که دوست دارید انتخاب می نمایید. کمی صحبت و کمی نوازش کل ماجرا همینست. من معمولا از یک نقطه مشخص از پشت گردنم خون می دهم. فکر نکنید بسیار دردآور است. نقطه بسیار کوچک که با خالکوبی مشخص شده و از ان قسمت خون می دهم.
وی در خصوص میزان مصرف خون می گوید:
بستگی دارد در طول روز چه نوع غذایی بخورید و یا بیاشامید. نوع خوراک در مقدار خون آشامیدن تاثیر دارد.

اندی می افزاید من به اتفاق همسرم پیرتا صاحب فرزندی هستیم که ما را به یکدیگر بسیار نزدیک ساخته است. زندگی زناشویی برایمان با ارزشتر از خون آشامی است. هیچ موقع به خاطر خون آشامی زندگی خود را تباه نمی کنیم.
گفته می شود تعداد 15 هزار خون اشام در بریتانیا وجود داشته باشد. دکتر امایر ویلیامز که مدت 10 سال است در خصوص زندگی افراد خون اشام تحقیق می نماید می گوید مدت 6 سال طول کشید تا نظر این گروه را به خودم جلب نمایم تا بتوانم با انها همسخن شوم. آنها بر این باورند سایر انسانها انها را مورد تمسخر قرار می دهند به همین خاطر به سختی با افراد غیر از خودشان سخن می گویند. گویی با افرادی مواجه می شویم که صاحب دین تازه ای شده اند. افراد نرمالی بنظر می رسند. دوست دارند از یکدیگر خون بیاشامند ولی علاقه زیادی به دادن خون ندارند.
وزیر امور خارجه امارات روز گذشته با حضور در یکی از بیمارستانهای شهر العین موهای سر خود را به نشانه ابراز همدردی و همبستگی با کودکان سرطانی تراشید.
«شیخ عبدالله بن زاید آل نهیان» که به بیمارستان "توام" در العین امارات رفته بود برای ابراز با کودکان سرطانی سر خود را در بیمارستان تراشید که با بازتاب های گستردهای در میان رسانهها روبه رو شده است به طوری که همه این اقدام را تاثیرگرفته از اقدام معلم مریوانی میدانند.
وزیر امور خارجه امارات پس از بازدید دو ساعته از بیمارستان به تمامی بیماران بستری شده در این بیمارستان هدایایی از جمله تبلت هدیه داد.
«علی محمدیان» معلم پایه دوم ابتدایی مدرسه شیخ شلتوت در شهر کردنشین مریوان در غرب ایران اواخر سال گذشته به منظور همدردی با «ماهان رحیمی» دانش آموز سرطانی خود که به علت عوارض ناشی از مصرف دارو و شیمی درمانی دچار ریزش موی سر شده بود، موهای سرش را تراشید که باعث شد بسیاری از کاربران در رسانههای خارجی و عربی، از چنین اقدامی نیز تعریف و تمجید کنند.
بسیاری از رسانههای خارجی از جمله روزنامه پرتیراژ انگلیسی گاردین، الاهرام چاپ لندن و سایتهای خبری الرای الیوم در لندن و العراق نت در بغداد با انتشار خبر معلم مریوانی از وی به عنوان یک قهرمان ملی یاد کردهاند.
از مقدم پاک آن ولی سبحان
آن پرده نشین کاخ وحدت امروز
بنمود رخ از پرده و گردید عیان
ولادت امام زمان(ع)مبارک باد
***********************
ای وارث تاج و تخت محمود بیا
مر آت صفات پاک معبود بیا
خلق آرزوی بهشت موعود کنند
والله نویی بهشت موعود بیا
*************************
مژده آمدنت قیمت جان می ارزد
تاری از موی تو آقا به جهان می ارزد
*************************
عصر انتظار،ولادتت را به جشن گرفته است.ای گل نرگس
چشمان منتظرما.خیس از اشک شوق میلاد توست،مهدی زهرا
*************************
امدنت چون رستاخیزفعدل گستر است و چون سپیده صبح،
نویذ اغازی دوباره برای همه خوبی هاست.
************************
جلوه گل عند لیبان را غز لخوان می کند
نام مهدی صد هزار درد درمان میکند
مدعی می گوید که با یک گل نمی آید بهار.
من گلی دارم که دنیارو گلستان می کند
************************
طلوع نزدیک است اگر بخواهیم ظهور تو زیباتر از ظهور همه زیبایی هاست
چشم به راه زیباترین بهاریم خدایا انتظار چقدر دیر می گذرد
با صد نگاه خسته،صدا میزنیم تو را بیایید همه منتظر آمدنش شویم
************************
برخیز که حجت خدا می آید
رحمت زحریم کبریا می آید.
ازگلشن عسگری گذر کن که سحر
بوی گل نرگس از فضا می آید
************************
سر راهت در انتظارم
سرده هجرت صبر قرارم
جز ظهورت ای گل زهرا
به خدا حاجتی ندارم
.: Weblog Themes By Pichak :.