که هر رهگذرى را شبیه تو مى بینم ! نمیدانم غریبه ها"تو" شده اند یا تو"غریبه" ؟!؟!
انقدر دیر مى افتن که باید رو به آسمون کرد و گفت: وقتش گذشت ! مال خودت …!
باران بیاید یا نیاید کنارم باشى یا نباشى خاطرات باشد یا نباشد من خیس از یاد توام!!!
بعضى وقت هاااا آنقدر از زندگى خسته میشم که دلم میخواد قبل از خواب ساعتو روى هیچوقت کوک کنم !!!
تا من … در مرور خاطراتم وقتى از کنار تو رد میشوم تنم نلرزد… بغضم نگیرد…
ه وقتایى باید رفت … اونم با پاى خودت … باید جاتو تو زندگی بعضى ها خالى کنى … درسته تو شلوغیاشون متوجه نمیشن چى میشه… ولى بدون … یه روزى … یه جایى… بدجورى یادت مى افتن ، که دیگ دیر شده … خیلى دیر !!! ه وقتایى باید رفت … اونم با پاى خودت … باید جاتو تو زندگی بعضى ها خالى کنى … درسته تو شلوغیاشون متوجه نمیشن چى میشه… ولى بدون … یه روزى … یه جایى… بدجورى یادت مى افتن ، که دیگ دیر شده … خیلى دیر !!!ر
نبودن هایت آنقدر زیاد شده اند
بعضى اتفاق هاى خوب
چقدر باید بگذرد ؟؟؟