گشت انتظامی دهن یه نفر رو بو میکنه میگه دهنت بو الکل میده،مشروب خوردی؟
- میگه نه فقط زکریای راضی رو بوسش کردم :|
بش گفتم بدونه من چی میکشی؟
گفت: نفس!!!!!
هیچی دیگه اون لحظه دوس داشتم افق منو ببلعه( توضیحات:قورت بده)
این چه وضعشه با روحیه بچه مردم بازی میکنن!!!!!!!!!!!!!
هیچی ب اندازه حس وحشی بازی من موقع پایین اومدن از پله ها باحال نیست 8_8
پله اولو تا چهارم میپرمo_0
بعد از اون ی پرش دیگه تو پیچ o_0
بعدش دیگه تعادلمو نمیتونم حفظ کنم و با کله میفتم کف پله ها :(
بهدش میان جنازمو جمع میکنن میبرن :ا ....
خلاصه تفریح خعلی خعلی سالمیه :
بابام میگه:خجالت بکش ناپلئون به سن تو بود شاگرد اول کلاس بود.
بعد من گفتم:بابا ناپلئون به سن شما بود امپراطور بود.
هیچی دیگه منو از خونه انداخت بیرون
منوی غذای خاطره انگیز......
ته مداد
ته مداد باک کن دار
جلد کنترل تلویزیون
کاغذ کیک یزدی.
دروغه؟؟؟؟؟
یادمه بچه که بودم یکی از دوستای بابام با خونوادشون اومدن خونه ما ، اسم پسرشونم محمد بود ...
هر وقت اینو صداش میکردن من صلوات میفرستادم!!!! :دی خخخخخخ
چیه خو؟ بچه بودم خو...
وااااای پریشب یه مهمونی دعوت بودیم,من خیر سرم حس کودک دوستیم گل کرد و بچه ی یکی از
اقوامو بغل کردم.
دو دقیقه بعد یکی از این گودزیلاها که متولد 86 هستش اومد گفت: این بچه ی کیه؟
منم غافل از اینکه این گودزیلای دهه هشتادیه با پوزخند گفتم: عزیزم بچه ی خودمه دیگه
زد زیر خنده گفت : زرت و پرت نکن بابا آخه تو شوهرت کجا بوووود؟!
نتیجه ی اخلاقی : تا از سال تولد کسی مطمئن نشدید هرگز سر شوخی رو باهاش باز نکنید,دهه
هشتادیا همه جا در کمین هستند :|
داییم در حال صدا کردن اسم ها:
مهو : مهین
میو : مینا
اکی : اکرم
اشی :اشرف
هومی : هومن
مایی : مائده
رضا: رض،رضول ،اوی
خب دایی عزیزم صدا نکن والا ما به همون اوی راضی تریم
هر وقت یکی یه جوک خیلی بیمزه براتون تعریف کرد الکی بلند بلند بخندین
وگرنه فکر میکنه متوجه نشدین جوکشو تکرار میکنه و بیشتر حالتونو بهم میزنه !
امروز دارشتیم تو ماشین درمورد پیچهای جاده طارم و چالوس حرف میزدیم
بابام اومد اظهار نظر کنه
خواست بگه چالوس
گفت
طالوس!
هیچی دیگه کلا بحثو عوض کرد...
اگه نیوتون کارتون فوتبالیست هارو میدید قانون جاذبه رو قبول نمی کرد لامصب نیم ساعت تو هوا
میمونه،تمام خاطرات بچگیش یادش میاد تازه متوجه میشه باید هیت بزنه... :|
اول دبیرستان که بودیم، یه روز مدیرمون جو گیر شد و درِ مدرسه رو باز گذاشت و گفت ما واسه
کسی کارت دعوت نفرستادیم،
هرکی دوست نداره بره خونه!
فرداش که رفتیم مدرسه فهمیدیم که زنگ دوم کلا 2تا کلاس تشکیل شده بود،
تازه اونم با 10نفر!!
یبار رفتم استخر با دوستم یهو خواستم با دوستم شوخی کنم پیداش کردم رفتم از عقب یه لگد نثارش
کردم بعد پرتش کردم تو استخر خودمم پریدم روش باهاش درگیر شدم یهو چشم افتاد اونور استخر
دیدم دوستم کنار استخر نشسته هیچ دیگه رفتم ته استخر دیگه بالا نیومدم ..
بچه خواهرم چهار سالشه.بهش گفتم برو از رو میز من پول بردار بنداز تو قلکت.
گودزیلا بجای اینکه پول خوردهارو برداره رفته یه دسته دوهزاری از رو میز برداشته دونه دونه تا
کرده انداخته تو قلکش.
یکی بیاد اشکهای منو پاک کنه اخه!!
فک و فامیلن اخه اینا؟؟؟؟
اگه من یه روزی مردم :(
.
.
.
.
ببین چه پیگیرم هست بگو خدانکنه ایشالله 1000000 ساله بشم D:
.: Weblog Themes By Pichak :.